آیا انتقال پایتخت امکانپذیر است؟ |علی اعطا: نه مسائل تهران حل میشود، نه پایتخت جدید خواهیم داشت
رویداد۲۴|امیرحسین جعفری: طرح انتقال پایتخت که توسط پزشکیان مطرح شد، سؤالات بسیاری درباره این موضوع مهم به وجود آورده است. مشخص نیست پزشکیان با چه مبنا و منطقی این طرح را مطرح کرده است. اولین سئوال این است که سرمایه این ایده قرار است از کجا تامین شود. انتقال تهران به جنوب اقدامی تاریخساز در جمهوری اسلامی خواهد بود که میتواند بسیاری از رویکردها و شرایط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و محیط زیستی در کشور را تغییر دهد.
بیشتر بخوانید: پزشکیان: مشکل تهران با این بیآبی غیرقابل حل است| نباید بیخود وقت تلف کنیم
علی اعطا، عضو هیئت رئیسه شورای شهر پنجم تهران، معتقد است که صحبتهای پزشکیان درباره انتقال پایتخت مبهم است و باید مشخص شود با چه ایده و مشاورهای چنین طرحی را مطرح کرده است. او میگوید: «انتقال پایتخت اصلاً مسأله سادهای نیست. بار اولی هم نیست که مطرح میشود. خیلی بیپرده بخواهم صحبت کنم، به گمانم طرح آن، پوست خربزهای زیر پای دولت است؛ نه تنها تهران را با مجموعهای از مشکلات لاینحل رها میکند، بلکه مشکلات تازهای در نقطه جدیدی از کشور خلق میکند که با مجموعه مختصات سیاسی و سرزمینی، احتمالاً لاینحل خواهد ماند. باید دید مطلبی که دکتر پزشکیان چه مقصودی از طرح موضوع انتقال مرکز اقتصادی و سیاسی داشتهاند. آیا استفاده از این عبارات، ناشی از یک مشاوره و پیشنهاد مشخص به ایشان بوده؟ آیا فرمایش ایشان، حاوی پیام و برنامه مشخصی است و یا اینکه در حد طرح یک مسأله به هدف شکلگیری یک گفتگوی ملی بوده است. اگر هدف اخیر، یعنی طرح موضوعی برای انجام یک گفتگوی ملی مدنظر ایشان بوده، جای تقدیر دارد. اما اگر این سخن، پالس و پیامی است که به معنای کلید زدن چنین پروژهای است، به نظرم باید حتماً ایشان را از هر تصمیم شتابزده، برحذر داشت.»
چالشهای تهران برای تغییر
وی معتقد است که چالشهای زیادی پیش روی تغییر پایتخت وجود دارد و باید به تمامی جزئیات آن از جمله حجم انتقال کارمندان به پایتخت جدید توجه کرد. او میگوید: «تهران تنها پایتختی در جهان نبوده و نیست که مشکلات ریشهای و عمیق مواجه بوده است؛ تنها راه حل مسائل پایتختها هم انتقال پایتخت نیست. طیفی وسیعی از راهحلها مطرح است. اول باید دید دولت، کدام مسألهی تهران را به عنوان اولویت تشخیص داده است، که راهحل آن را در انتقال پایتخت دیده است. اگر مسأله، تأمین آب است، روشن است که راهش انتقال پایتخت نیست. تجربه جهانی نشان داده که در موارد انتقال پایتخت، پایتخت پیشین، کاهش جمعیت چندانی پیدا نمیکند. صرفاً آهنگ رشد تغییر اندکی میکند. اگر مسأله، ایمنی و زلزله است؛ شهر تهران و مردمان و ساختمانها و تأسیساتش که برجا خواهند ماند. انتقال پایتخت به معنای انتقال مرکز اداری و سیاسی است. مسأله دیگر اینکه، موفقیت یا عدم موفقیت پروژه انتقال پایتخت، به مفهوم انتقال مرکز سیاسی و اداری، تا حد زیادی وابسته به اندازه دولت است. البته اندازه دولت در کنار ساختار تمرکزگزا یا غیرمتمرکز باید مورد تحلیل قرار بگیرد. به هر جهت، ذیل فاکتور اندازه دولت، موضوعاتی مثل تعداد دستگاههای اجرایی، گسترش ساختار و تشکیلات و یا کارمندان دولت؛ موضوعاتی است که بالاخره نمیتوان بیتوجه به آن، مسأله انتقال مرکز اداری و سیاسی را مطرح کرد.»
تهران؛ همیشه پایتخت
عضو هیئت رئیسه شورای شهر پنجم تهران معتقد است که رویکرد ژئوپلیتیکی در انتخاب پایتخت مؤثر بوده و تهران در چند حکومت اخیر پایتخت ایران مانده که قابل توجه است. او میگوید: «اگر منظور انتقال مرکز اقتصادی است، آیا این انتقال مقدور و ممکن است؟ به هر حال در ایران قدرت اقتصادی و مالی در تهران متمرکز شده است و این امر، تا حدی یک امر سنتی و تاریخی ریشهدار، و تا حدی به دلیل اقتصاد وابسته به دولت است. میدانید که تهران بیش از دویست و سی سال است که پایتخت ایران است. در آغاز سلسله قاجاریه این شهر به پایتختی برگزیده شد و پس از سقوط این سلسله پادشاهی، در دوران حکومت پادشاهی پهلوی این شهر همچنان جایگاه پایتختی خود را حفظ کرد و با سقوط سلسله پادشاهی پهلوی و در نظام جمهوری اسلامی نیز، همچنان پایتخت ایران ماند.»
اعطا ادامه میدهد: «به طور کلی، میشود گفت در طول تاریخ معیار اصلی برای مکانیابی پایتخت، رویکرد ژئوپلیتیکی و سازماندهی سیاسی فضای داخلی برای برقراری ارتباط بین مکانی با دیگر پایتختها و کنترل و تسلط نسبی بر فضای جغرافیای داخلی بوده است.»
او در اینباره افزود: «در کشور ما هم بنا به یک سنت کهن مرسوم بوده که هر سلسله جدید حکومتی، پایتخت را به شهر تازهای منتقل میکرده است. در تاریخ ایران حداقل ۳۰ نقطه جغرافیایی مختلف به پایتختی انتخاب شدهاند. این در صورتی است که تهران در تاریخ ایران از این زاویه جایگاه متفاوتی دارد. چرا که پایتختی خود را در سه نظام سیاسی و حکومتی حفظ کرده است. با توجه به این نکته، باید گفت مجموعهای از زیرساختهای متناسب با کارکرد پایتختی در تهران در طی این بیش از ۲۳۰ سال اخیر شکل گرفته است که با هیچ معیاری، معقول به نظر نمیرسد اینها رها شوند، و در شهر دیگری با منابع مالی که عملاً وجود هم ندارد، تازه برای ایجاد آنها برنامهریزی شود؛ آن هم در شرایطی که کلانشهر مانند تهران، با تمام مسائل و مشکلاتش همچنان باقی خواهد بود.»
با طرح پزشکیان چه باید کرد؟
اعطا معتقد است که مسائل تهران با تغییر پایتخت حل نخواهد شد و حامیان پزشکیان از تمامی طرحهای او از جمله انتقال پایتخت حمایت نخواهد کرد. او در اینباره میگوید: «من در دوران رقابتهای انتخاباتی، به درخواست ستاد مرکزی دکتر پزشکیان، به شبکه ۵ رفتم و بیش از نیم ساعت در رابطه با نسبت دولت و مدیریت پایتخت صحبت کردم. طبیعی است که بعد از انتخابات، ما دیگر دسترسی به ایشان و نزدیکانشان نداریم و بنابرین، از موضع خیرخواهی و حمایت از ایشان، مناسب میدانم چنین مطالبی را از طریق رسانههای عمومی مطرح کنیم. ضمن اینکه اساساً خوشبینم که مقصود ایشان از طرح این موضوع، شکلگیری یک گفتگوی ملی باشد. ضمن اینکه من باور ندارم حمایت از ایشان، به معنای تأیید تمام طرح و برنامههای ایشان است؛ به عبارتی اینکه بگوییم «هر چه آن خسرو کند، شیرین بود» این کار حمایت از ایشان و دولت چهاردهم نیست. من معتقدم نه مسائل تهران با انتقال پایتخت حل خواهد شد، و نه پایتخت جدیدی شکل خواهد گرفت. به گمان من، راهکار ما در حوزه توسعه متعادل سرزمینی، اولاً توجه به سند آمایش سرزمینی و اجرای آن و ثانیاً، ارایه راه حلهای موضوعی و موضعی برای مسائل تهران در قالب پروژههای مشخص است. طبیعی است که در یک گفتگوی کوتاه مطبوعاتی نمیشود به تفصیل توضیح داد.»
هنوز مشخص نیست رئیسجمهور با طرح انتقال پایتخت به دنبال چه میگردد اما کارشناسان عمدتاً بر این باور هستند که انتقال پایتخت، نه مشکل تهران و نه مشکل محل استقرار نهادهای حاکم را برطرف نمیکند. این طرح به سرمایه کلان، تحقیق بسیار و هوشمندی و زمان نیاز دارد که در شرایط بحرانی فعلی، فرصت آن وجود ندارد.
عنوان مطلب:
تاملی کوتاه در لزوم ساخت مرکز اداری جدید برای کشور
نگارنده :
رضا مهریزی
آقا محمدخان پس از برانداختن مخالفان خود در ۱۲۱۰ هجري قمري كه مصادف با يازدهم جمادي الآخر بود، تهران را به پایتختی برگزید و در همین شهر پادشاهي خود را اعلام كرد .
از آن زمان بود ، كه تهران، كه تا پيش از اين شهري كوچك و گمنام بوده است، به مهمترين شهر ايران تبديل مي شود. شهري نه چندان ريشه دار و قدیمی ، به مركزيت يكي از كهن ترين و با اصالت ترين تمدن هاي جهان بدل مي شود .
شايد در ميان كشور هاي باستاني جهان ايران از معدود كشور هایي باشد كه پايتختي تقریبا ثابت برای خود نداشته است . براي مثال، كشور كهن چين، با پايتخت باسابقه اش ، پكن، نامبردار است يا كشوري چون هند با پايتختش دهلي شهره آفاق است. همچنين است كشور ايتاليا، وارث امپراطوري روم، با شهر رم، يا يونان و پايتخت بسيار با اصالتش آتن و… در اين ميان شاید ايران از کم شمار کشورهایی باشد كه پايتختي در خور نام بزرگش ندارد و متاسفانه قديمي ترين آثار تاريخي پایتختش، تهران، حداكثر قدمتي چند صد ساله دارند.
البته در تاريخ، ايران چون ديگر كشورهاي کهن، پايتختي ثابت نداشته است؛ از بامداد تاريخ ايران شهرهاي متعددي عهده دار پايتختي آن بوده اند. از شوش و تخت جمشید در زمان هخامنشيان و تیسفون در زمان اشکانیان و ساسانیان گرفته تا عصر سلجوقی که به تنهایی چهار پایتخت داشت : نیشابور ، ری ، اصفهان و مرو ؛ یا در عهد صفویان که خودشان سه پایتخت اختیار کردند : تبريز و قزوين و اصفهان. .
به هر روي آنچه مطالعه تاريخ ايران به ما نشان مي دهد اين است كه چه بسا مهمترين ملاك انتخاب يك شهر به پايتختي در ایران مساله كليدي ” امنيت “، خواه امنيت داخلي و خواه امنيت خارجي، بوده باشد .
متاسفانه امروز شهر تهران مشکلات عدیده ای دارد مشکلاتی نظیر جمعیت زیاد ، ترافیک ، آلودگی هوا و قرار داشتن روی خط زلزله و نیز غلبه غربزدگی در فرهنگ ساکنان آن و نیز در معماری شهری ( سیمای فعلی شهر تهران ، سیمایی کاملا غربی – پهلوی است و همین بر روحیه مردم موثر است و جمهوری اسلامی اقدام درخوری جهت تغییر سیمای این شهر از غربی – پهلوی به اسلامی نکرده است ؛ شاید کاری که بتوان کرد طرح ” هر میدان یک مسجد ” باشد که با ساخت حداقل یک مسجد در همه میدان های شهر تهران بتواند هم مشکل کمبود مساجد این کلان شهر پرتردد و پر مسافر را حل کند هم سیمای آن را کمی اسلامی سازد )
طرحی قبلا مطرح بود مبنی بر انتقال وزارتخانه ها به شهرهای دیگر ، اینکار ابدا به صلاح نیست چون موجب ایجاد تنش در میان شهرهای بزرگ بر سر اینکه کدام وزارتخانه غنیمت آنها باشد و نیز سردرگمی ارباب رجوعی خواهد شد که با وزارتخانه های مختلف کار دارند و حال باید در میان شهرهای متعدد و چه بسا دور از هم سرگردان باشند. ( متاسفانه مسئولین اکثرا شهرستانی و یا سابقا جنوب شهر نشین کشور ما ، در همین تهران هم در ساخت وزارتخانه ها فقط نظرشان به شمال شهر است . و اصلا جنوب شهر را ، مثل : شوش ، مولوی ، خراسان و راه آهن و… ، لایق ساخت وزارتخانه و ساختمانهای دولتی نمی دانند . چرا که اگر لااقل چند وزارتخانه در جنوب شهر حتی شهر ری ، احداث می شد هم آنقدر تراکم و ترافیک مسافر برای رفتن از جنوب به شمال شهر را شاهد نبودیم و هم چه بسا چهره جنوب شهر ، که ساکنان آنجا بودند که بیشترین سهم در پیروزی انقلاب را داشتند و بیشترین شهید را هم در جنگ تحمیلی دادند ، ترمیم می شد و وضعیت آن از وضع امروز در می آمد و بهبود می یافت ).
به هر روی پیشنهاد ما این است بجایی که وزارتخانه ها را میان شهرهای مختلف تقسیم کنیم . یک شهر جدید با معماری ایرانی و اسلامی به عنوان مرکز سیاسی و اداری کشور ، نه به عنوان پایتخت که شامل مرکز اقتصادی و… کشور نیز می شود ، بسازیم . کار ساخت یک مرکز سیاسی و اداری جدید چه بسا در بادي امر در چشم مسئولان سخت بنمايد اما توجه به اینکه حتي كشورهاي جهان سوم نيز به راحتي مرکز اداری و سیاسی ساختند ؛ مانند : پاكستان، برزيل، مالزی ، قزاقستان . شاید از این ترس بکاهد. به ويژه اگر توجه داشته باشيم كه تهران را علاوه بر مشکلات متعدد حمل و نقل و تراکم جمعیت و مسایل فرهنگی و اجتماعی و امنیتی خطر زلزله طبیعی نيز تهديد مي كند و لذا ما از ساخت یک مرکز اداری جدید ناگزیریم ..
به هر روی ، وظيفه تاريخي و سرنوشت ساز مسئولان را ، براي انتقال مرکز سیاسی کشور ( البته بهتر است مرکز سیاسی جدید به تهران نزدیک باشد و امکان دسترسی به آن کاملا آسان باشد مثلا شاید جایی در شمال کشور مثل نواحی چالوس یا نواحی دیگری در استان خوش آب و هوای مازندران خوب باشد چرا که مرکز اداری جدید علاوه بر محاسنی که خواهد داشت می تواند بر جذابیت ها و گیرایی های گردشگری کشور نیز بیافزاید ؛ البته اصرار داریم و پا می فشاریم که این محتاج مطالعه بیشتر و ژرف تر است ) . به هر روی مسئولان دست كم می توانند به مطالعه مساله ساخت مرکز اداری جدید برای کشور و یا لااقل بررسی و تامل و یافتن راهكارهايی براي كاستن از خطراتي كه مركز ثقل کشور را تهديد مي كند ، بپردازند. باشد كه با كار كارشناسي دقيق از بروز اشتباهي كه آيندگان حسرت آن را بخورند ، پیشگیری کرد. البته انتقال مرکز اداری تیغی دولبه است و باید با کارهای کارشناسی همه جانبه مثل : شهرسازی ، فرهنگی ، اجتماعی ، جغرافیایی ، زلزله شناسی ، امنیتی و… صورت بگیرد و اگر چه باید توجه داشت این کار نباید به معنای رها کردن تهران به حال خود و در ورطه مشکلات متعددش باشد زیرا این کار عواقب بدتری خواهد داشت بلکه باید به رفع مشکلات عمده تهران که به نظر می رسد در راس آن مساله ترافیک و حمل و نقل باشد همت جدی گماشت و این را هم باز می گوییم که ساخت مرکز جدید اداری باید با مطالعه عمیق و جدی و همه جانبه و در جایی مناسب صورت گیرد . البته شاید هم باز هم می گویم شاید هم به نظر می رسد انتقال مرکز اداری کشور به نواحی غربی کشور ، مثلا همدان یا سلطانیه مثلا ، بهتر باشد ؛ چرا که ما در نواحی غربی کشور دچار مشکلات قومیتی و امنیتی هستیم لذا بهتر است مرکز اداری کشور به آن نواحی نزدیک تر باشد تا امکان کنترل آن مناطق بهتر و بیشتر باشد ، در پایان بگویم که طرح فعلی دولت برای انتقال پایتخت به جنوب کشور و کنار دریا اصلا و به هیچ وجه به مصلحت نیست ، چرا که پایتخت را که باید در مرکز کشور و مسلط به همه نواحی کشور بو در جایی امن و امان باشد به کنار دریای جنوب بردن و دور کردن از نواحی بحران زا و نیز قرار دادن در تیر رس دشمنان خارجی و دلایل دیگر اصلا به مصلحت نیست . به هر روی به نظر می رسد آنچه باید پیش از هر کاری کرد مطالعه و تحقیق و بررسی عمیق و دقیق و پرهیز از هر گونه شتاب زدگی و هیجان زدگی در اخذ تصمیمات سرنوشت ساز است .